در این سند به مکاتبات بیت العدل اعظم و محفل روحانی ملی بهاییان ایران راجع به خودداری کلیه دوائر دولتی و موسسات و شرکت های خصوصی از استخدام افراد تحصیل کرده و متخصصین بهایی در ایران ، مجوز اقامت اطباء بهایی ایرانی در آلمان بدلیل محروم بودن آنان از استخدام دولتی در ایران ، درخواست انجام اقداماتی از سوی نماینده جامعه بین المللی بهایی در نیویورک درباره ...
بعد از ماجرای قتل تیمورتاش و بازداشتهای ناگهانی رجال و دولتمردان، سرتیپ آیرم رئیس شهربانی رضاخان با شم پلیسی خود دریافته بودکه دیر یا زود به سرنوشت قربانیان خود دچار خواهد شد. لذا ازآنجاییکه آیرم بشدت می ترسید روزی به دام رضاخان بیافتد، درصدد فرار برآمد. آیرم یک روز صبح وقتی از خانه بیرون آمد صدایش گرفت و دیگر درنیامد . . .
انگلیسی ها به ذات همیشه با کمونیسم مشکل و مسئله داشته اند. چرا که این رویکرد و مکتب فکری به نوع ضد نظام سرمایه داری بوده است که انگلیسی ها در پاگیری و گسترش آن نقش عمده را دارا بوده اند. با همه این احوال آن زمان که آلمان فاشیستی به عنوان خطر شماره یک دنیا تلقی شد، انگلیسی ها ابایی از همراهی با کمونیسم بر علیه فاشیسم نداشتند . . .
گاهی چهره مبارزاتی بخشی از افراد به یک مقطع تاریخی گره می خورد. در صورتی که آن افراد روزها و ماه ها سالهای قبل و پس از آن مقطع نیز در مبارزه بوده اند. نمونه چنین افرادی آیت الله کاشانی است که نامش با نهضت ملی شدن صنعت نفت گره خورده است، در حالی که او به طور کلی یک مبارز ضد انگلیسی بود و حتی برای مقطعی به نام مجرم عضویت در ستون پنجم آلمان!!! . . .
جانشینی محمدرضاشاه پس از سقوط رضاشاه در پاره ای از ابهام بود؛ روس و انگلیس، حضور آلمان ها در ایران را بهانه کرده بودند و برای استفاده از ایران به عنوان پل پیروزی به ایران حمله کرده و حالا درصدد بودند تا ضمن عزل رضاشاه، محمدرضا را نیز کنار بگذارند و یک قجری را به قدرت برسانند . . .
در دهه 1350 و همزمان با اوج گیری قیمت نفت که ثروت عظیمی را نصیب کشورمان کرد، شاه و اطرافیان آن نمی دانستند که چگونه باید این پول را خرج کنند. جالب اینکه بخش زیادی از این پولی که بابت نفت از غربی ها گرفته بودند، به بهانه مختلف به این کشورها باز می گشت. من جمله اینکه شاه حاضر شده بودند، کارخانه های ورشکسته خارجی را بخرد . . .
روابط سیاسی ایران و آلمان در سال 1855 /1303 هجری شمسی برقرار و سفارت ایران در برلین به وسیله موید السلطنه گشایش یافته بود. از آن تاریخ تا شهریور 1320 یازده نفر مقام وزیر مختاری در آلمان را به عهده داشتند. بعد از اشغال ایران توسط متفقین، روابط میان دو کشور قطع شد و در شهریور 1322 ایران به آلمان اعلان جنگ داد . . .
مردم ایران در طول تاریخ حکومت قاجار با دو دشمن خارجی روبرو بودند. این دو دوشمن از شمال و جنوب کشور را چپاول می کردند. آنها ایران را میان خود تقسیم کرده بودند. این مسئله سبب شد تا ایرانیان به شدت از این دو کشور و رجال سیاسی و یا تجاری انها در ایران بیزار باشند. اینگونه بود که به روایت هوشنگ ابتهاج . . .
تاریخ ایران نسبت به انگلستان سرشار از حس تنفر و انزجار است. این مسئله تنها کسانی را که به نوعی از این دولت ضرر دیده اند شامل نمی شود، بلکه همه مردم ایران را در بر می گیرد. جالب آنکه حتی کسانی که از انگلستان به قدرت و مکنت رسیده اند نیز به دلیل این حس مردم تلاش می کردند تا خود را ضد انگلیسی نشان دهند. رضاشاه پهلوی از این دسته افراد بود . . .
با توجه به اقدام شاه در خرید 25 درصد از سهام مجتمع فولاد "کروپ" آلمان در همان زمان، به این حقیقت پی می بریم که ذهن شاه تا چه حد آکنده از اندیشه های بی پایه بود، و چگونه در حالی که شخصا سقوط اقتصادی آلمان را پیش بینی می کرد، در ان کشور دست به چنان سرمایه گذاری عظیم زد.
مردم هر وقت خبر پیروزی قوای هیتلر را می شنیدند از ته دل برای آلمانی ها هورا می کشیدند. حتی بعضی ها آنقدر تعصب داشتند که برای قوای آلمان ها گوسفند قربانی می کردند...
گزارشی که از گسترش تصرف خاک شوروی در زیر ارائه می شود به خوبی بیانگر آن است که چرا انگلیسی ها حضور نظامیان آلمان در ایران را بهانه کردند و بی طرفی ایران را شکستند و به کشور ما حمله کردند.
با به قدرت رسیدن رضاشاه فصل نوینی در تاریخ ایران آغاز شد؛ فصلی که تضادها و تنشهای اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، سیاسی، نظامی و... به همراه داشت و ظاهراً تلاشی برای نوسازی و بازسازی کشور بود. اما تقسیمبندی جهانی قدرتها در آستانۀ جنگ جهانی دوم، از یکسو، و موقعیت منحصربهفرد و استراتژیکی ایران، از طرف دیگر، باعث شد روابط ایران و آلمان در دورۀ پهلوی به ...
کتاب «نبرد من» زندگینامه و نظرات «آدولف هیتلر» دیکتاتور سابق آلمان که نوشته خود اوست و انتشار آن دهه ها در آن کشور ممنوع بود، اکنون در شمار پرفروش های کتاب آلمان است.
با آغاز جنگ، چشم امید ایرانیان به نیروی سوم یعنی آلمان دوخته شده بود. آلمان از نظر ایرانیان ــ حداقل در رابطه با ایران ــ به روش استعمارگرانه نپرداخته بود. ایرانیان از اینکه میدیدند آلمان با روس و انگلیس، وارد جنگ شده، شادمان بودند و پیروزی آلمان را به یک معنی پیروزی خود میدانستند.